در مورد داشتن یک استراتژی معاملاتی و پایبندی به برنامه زیاد گفته شده است، اما برای ساختن یک استراتژی سودآور به چه چیزی نیاز داریم؟
اگر یک ژورنال معاملاتی دقیق دارید که البته بهتر است حتما داشته باشید، احتمالاً ایده های خوبی برای معاملات تان دارید که مثلا چه نوع ترید کردنی به نفع شما عمل می کند.
این می تواند به سادگی ترید در شکست ها و برگشت ها باشد و یا حمایت و مقاومت، میانگین متحرک و یا هر آنالیزی که به نظر خودتان برای شما در این بازارها مفید هست.
شناسایی این موارد معاملاتی که در اینجا به آنها اشاره میکنیم میتواند نه تنها استراتژی شما بهبود بخشد، بلکه به شما کمک میکند در نظم، اعتماد به نفس و پیروی از برنامه معاملاتی خود توانا تر باشید.
1. محیط بازار
درک محیط بازار یکی از مهمترین ملاحظات هنگام انجام معاملات است. به همین دلیل است که یک ستون اساسی برای یک استراتژی معاملاتی سودآور را تشکیل می دهد.
به عبارت ساده، این به معنای سنجش روند یا محدود بودن قیمت یک شاخص یاجفت است. شما می خواهید بدانید تا کجا میشود از ابزارهای تحلیلی مناسب برای محیط فعلی بازار استفاده کنید.
در یک بازار روند دار، قیمت آن دارایی برای مدت طولانی در جهت خاصی حرکت می کند و در یک بازار محدود، قیمت آن دارایی معمولاً از سطوح حمایت و مقاومت قوی برگشت میخورد.
توجه داشته باشید که دسته‌ای از آنالیزهای تکنیکال می‌توانند برای بازارهای پرطرفدار و متغیر با توجه به به نحوه اعمال آنها قابل استفاده باشند، بنابراین بسیار مهم است که بدانید در چه نوع محیطی و تا چه محدوده ای و با چه ابزاری باید معامله کرد!
2. ممنتوم
شتاب اغلب با فیزیک مرتبط است و به سرعت تغییر مکانی یک جسم در واحد زمان اشاره دارد. در معامله گری، مومنتوم به سرعت تغییر قیمت یک دارایی در مدت زمان معین را میگویند.
این را می توان با استفاده از فرمول های پیچیده ریاضی در قالب اندیکاتور های مختلف و یا صرفاً و ساده تر با چشم اندازه گیری کرد.
به عنوان مثال، به یک افزایش سریع قیمت در چهار ساعت گذشته در مقایسه با تغییرات قیمت در مدت زمان مشابه در روز های قبل را می گوییم که حرکت صعودی قوی تری دارد.
نگاه کردن به مومنتوم می تواند به شما در پیش بینی جهت آتی حرکت قیمت و سرعت یا آهستگی این حرکت کمک کند. همچنین میتواند به شما کمک کند که شکست ها و یا سرعت یک اصلاح را بسنجید.
3. سطوح معاملاتی
سطوح معاملاتی می تواند شامل هر چیزی که به ایده معاملاتی شما کمک میکند باشد و یا ترکیبی از آنالیزهای تکنیکال که از قبل روی آنها فکر کردید چارت شامل دو فاکتور هست قیمت جاری و گذشته ثابت.
برای مثال میتوان به به سطوح حمایت و مقاومت و یا خطوط روند و یا عرضه تقاضا و نقدینگیی اشاره کرد که می توانند شما را در تنظیم قوانین ورود و خروج برای استراتژی معاملاتی خود راهنمایی کنند.
4. حجم
یکی دیگر از اجزای سازنده مهم حجم است که سطح علاقه بازار به یک دارایی خاص را در زمان خاص ردیابی می کند. تغییرات در حجم می تواند به شناسایی بهترین زمان برای ورود و یا خروج کمک کند البته حجم منظور حجم آنی قیمت هست نه حجم کلی شاخص.
حجم اغلب به صورت خطوط یا میله ها در زیر نمودار قیمت اصلی نشان داده می شود. هر چه یک دارایی به صورت فعال تر معامله شود، حجم آن لحظه بیشتر می شود یعنی کشش بین خریداران و فروشندگان افزایش پیدا میکند البته میتوان به صورت چشمی هم این حرکات رو دید دقیقا زمانی که قیمت بال بال میزند!
کاهش حجم یا میله‌های کوتاه‌تر معمولاً در طول دوره‌های تثبیت قیمت مشاهده میشود، در حالی که افزایش حجم یا میله‌های بلندتر معمولاً با شکست و یا برگشت و یا حرکت‌های روند دار همراه است.
5. زمان بندی
در نهایت، زمان‌بندی به دوره‌های خاصی از بازار اشاره دارد که عوامل تغییر دهنده قیمت بر سر کار هستند. نمونه ای از این موارد در پایان سشن های معاملاتی یا همپوشانی این سشن ها برای شاخص ها و یا جفت ارزهای خاص صورت میگیرد.
با دانستن این دوره‌های زمانی می‌توانید زمان‌بندی ورود و یا خروج خود را به خوبی تعیین کنید، قیمت‌های بهتری را برای خرید یا فروش به دست آورید، و از در گیر شدن با زمان های معاملاتی ضعیف، اجتناب کنید.
البته، همه مواردی که در اینجا آورده شد از سنگ ساخته نشده‌اند و پیام الهی نیستند، شما باید بتوانید بر اساس تست یا کسب اطلاعات جدید که فکر می‌کنید میتواند نتایج شما را بهبود بخشد، تغییراتی مثبتی ایجاد کنید.
